کودک می تواند با تقلید از اسباب بازی شاپرک تظاهر به ستاره سینما کند. عنصر مراقبت در این مورد مشهود نیست. در عوض، کودکی که با آن بازی می کند، نقش یک ستاره سینما را بر عهده گرفته است.
او می تواند یک قهرمان باشد و روز را تحمل کند. این اسباب بازی نشان دهنده ماهیت غالب و برونگرای است که به مردان اختصاص داده شده است.
جامعه زنان را به نقش های خانگی محدود می کند در حالی که مردان می توانند بیرون بروند و روز را در یک فیلم نجات دهند.
مجموعه دوم اسباب بازی ها نیز نقش های جنسیتی مشابه را منعکس می کند. کودکان فقط در محیط خانه از چرخ دستی نظافت استفاده می کنند.
دختر می تواند مانند مادرش وانمود کند که دستشویی یا جاروبرقی می کشد. این اسباب بازی همچنین دختر را برای پذیرش نقش خانه دار خود آماده می کند. برعکس، ساخته شده مجموعه ای از قطعات است که یک ماشین آتش نشانی و مته را تشکیل می دهد.
کودکانی که با این اسباب بازی بازی می کنند می توانند وانمود کنند که آتش نشان یا مکانیک هستند. آنها همچنین ممکن است وانمود کنند که راننده یا مهندس هستند.
می توان دید که تولید کنندگان گزینه های بیشتری به پسران می دهند. تقریباً مثل این است که آنها می خواهند پسران را شرطی کنند که مستقیماً به اقتصاد کمک کنند. این اسباب بازی ها کودکانی را که با آنها بازی می کنند به یک نقش محدود نمی کنند.
طراحی جنبشی اسباب بازی ها چیزی است که در هر چهار مجموعه اسباب بازی ارزشی ندارد. Bathtime Baby نمایشی از کودکی است که روی صندلی نشسته است.
از سوی دیگر، وودی ایستاده ایستاده است و پاهایش بسیار از هم فاصله دارند. Van Leeuwen و Caldas-Coulthard (2002) توضیح می دهند که زنان نمی توانند از خود حمایت کنند.